امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

امیر یل مامان

و باز هم بیماری

1392/8/20 15:15
نویسنده : مامان زینب
593 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنیم روز جمعه بردیمت همایش شیرخوارگان حسینی ولی دو دقیقه هم نایستادی و همش گریه کردی خیلی بی قراری می کردی شبش هم تا صبح چند بار از خواب بیدار شدی فرداش که دیگه کولاک کردی من گذاشتم به حساب دندون در اوردن تا این که تب بی رحم اومد سراغت بدنت شد مثل کوره هر چی استامینفون هر چی شیاف فایده نداشت بازم گفتم از دندونت ولی دیگه دیروز بردمت دکتر گفت گوشات عفونت کردن بمیرم الهی آخه چرا اینقدر تو باید اذیت بشی یعنی تمام مدتی که گریه و ناله می کردی گوشات درد می کرد آخه مامانی از کجا باید می دونست چقدر بده که بچه ها زبون ندارن تا بگن کجاشون درد می کنه چقدر اذیت شدی عزیزم از دیشب آنتی بیوتیک شروع کردیم ولی هنوز بعد از چهار ساعت تبت میره بالا باور کن عزیزم مامانی هم داغونه شبا که تا صبح بالا سرت بیدارم که تبت بالا نره صبح ها هم باید برم سر کلاس حرص بخورم تا ظهر بعد هم خسته و کوفته که میام خونه شما هم که ناز نازی تا شب که بخوابی گریه و زاریت به راه البته بابایی دو روز نرفته سر کار تا مراقبت باشه ولی فردا دیگه باید بره از همه بدتر این که این چند روز تعطیلی را موندگار شدیم تو خونه بابایی بیرون رفتن قدغن کرده حالا تو این آپارتمان یه وجبی که هیچکس هم سراغی از اهالیش نمی گیره من و تو چی کار کیم حداقل روزای قبل دلمون به همون یه ساعت گردش با ماشین خوش بود دیگه این چند روز هم که هر کسی برنامه خاص خودش داره و هیچ کس هم یادی از ما نمی کنه خدا کمک کنه زودتر بگذره و خوب بشی من که از نظر روحی خیل اذیت میشم خود تو هم دوست نداری تو خونه بمونی حالا باید چی کار کنیم .سوالناراحتگریه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان نرگس
20 آبان 92 18:45
آخی عزیزم انشاله زود زود خوب میشی خاله... زیینب جون توی این فصل خیلی از بچه ها مریض شدن. انشاله که خوشگل خاله هم به زودی حالش خوب میشه. نگران نباش
مامان زینب
پاسخ
ممنون گلم آره آنتی بیوتیک بهش میدم تا یه هفته ببینیم چطور میشه هیچی بدتر از مریضی بچه نیست من خودم با این که خیلی حالم بده و به شدت گلو درد دارم اصلا حواسم به خودم نیست ایشالا هیچ بچه ای مریض نشه .
مامان آراد و نیکراد
24 آبان 92 1:03
سلام عزیزم انشالله گلت زودتر خوب بشه . و شما امیرکوچولوی عزیزم. یک ساله شدنت به اندازه یک دنیا بزرگه و ارزشمند. حالا که گردش یک سال زمین رو دیدی از این به بعد همه چیز در دنیا تکراریه جز مهربونی ... امیدوارم همیشه مهربون و شاد باشی، زیر سایه ی مادر و پدر مهربونت
مامان زینب
پاسخ
ممنون عزیزم ایشالا سایه شما و همسرتون هم همیشه بالای سر نازنین پسرامون باشه خیلی دوسشون دارم از ته قلب وقتی عکسشون می بینم کلی قربون صدقشون می رم خدا حفظشون کنه چشم بد ازشون دور از طرف من ببوسشون .
خاله حدیثه
24 آبان 92 15:27
ای جانم بمیرم برات که مریض شدی . امیدوارم به همین زودی زود مامان زینب خبر سلامتیت رو برامون بنویسه منتظر خبر سلامتیت هستم عزیزم .
مامان زینب
پاسخ
سلام خاله جون خدا نکنه الان دیگه بهترم فردا قراره برم دکتر تا معاینم کنه تا مطمئن بشیم دیگه گوشام عفونت نداره مرسی خاله که اومدی
مامانی باران
25 آبان 92 14:28
تولد تولد تولدش مبارک ... مبارک مبارک تولدش مبارک مامانی امیرحسین عزاداری هاتون قبول باشه گفتم درسته روزهای عزاداری هست ولی خب این گل پسر یه بار توی کل زندگیش یکساله میشه بیام تبریک بگم و براش قشنگترین آرزوهام رو بفرستم انشاءالله که این پسر دوست داشتنی منش حسینی داشته باشه و همیشه چراغ دل مامان و باباش باشه، آقا اباالفضل عمر و سلامتیش رو بیمه کنند ، همیشه لب هاش بخنده و دلش شاد باشه، موفقیت و سربلندی یار همیشگی زندگیش باشه ... در ضمن مامانی خسته نباشین برای مراقبت هایی که از گل پسر میکنین و وقتی طفلک مریض میشه زحمت شما چند برابر میشه
مامان زینب
پاسخ
سلام عزیزم ممنون از تبریکتون و هم چنین دعای قشنگتون امیدوارم شما و دخمل نازتون به همراه همسر و خانواده ی عزیزتون همیشه شاد و سلامت باشید .
مادر
10 آذر 92 23:45
سلام خانمی مهربون نمیدونم ازتون چه جوری تشکرکنم ومحبتهاتونو چه جوری جبران کنم پسرم با دعای خیر شما وشاگردهاتون عمل سختی رو به خوبی پشت سر گذاشت انشالله زیر سایه ی حضرت زهرا سلام الله باشین
مامان زینب
پاسخ
سلام گلم علی نازنینم چطوره ممنون عزیزم کاری نکردیم به خدا روزی نیست که به فکرتون نباشم ولی باور کن اصلا فرصت پای کامپیوتر نشستن را ندارم ایشالا همیشه سالم و سلامت باشید .
مادر
17 آذر 92 22:32
سلام علی دست بوستونه خاله جونی مهربون ممنون وسپاس
مامان زینب
پاسخ
سلام مامانی گل روی ماه علی جون را می بوسم فداش بشم من .
خواهرفرناز
4 دی 92 12:03
سلام عزیزم خوبین من مشکلتونا تو پرسش وپاسخ خوندم واقعا ناراحت شدم ولی بعضیا این طورین زمانی که منم کوچیک بودم اگه سرمامیخوردم 2تا بابابزرگام این قدر مامان وبابام را دعوا میکردند که چرا مواظبش نیستی چون نوه اول بودم خیلیروم حساس بودند شماهم خودتو ناراحت نکن این که نوشتی زیاد مریضشده وخوب نمیشه من 2تا دکتر خوب میشناسم راستی اسم دکترش چیه؟ دکترهایی که من میگم یکیشون خیاطان است ودیگری امینی کارهردوشون عالیه ایشالا زود خوب بشه
مامان زینب
پاسخ
سلام گلم ممنون بله حساسیت زیاد روی بچه باعث می شه بیش تر از معمول مریض بشه از قدیم گفتن از هر چی بترسی سرت میاد اسم دکتر پسرم حسین زادست البته به گمونم شما نمی دونید من کدوم استانم من چهارمحال و بختیاری زندگی می کنم شهرستان سامان فاصله ی چندانی با اصفهان نداریم ممنون که اومدی و به سر زدی