امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

امیر یل مامان

تلخ تر از تلخ

1392/8/15 17:03
نویسنده : مامان زینب
1,674 بازدید
اشتراک گذاری

داشتم برای تدریس درس کودکان حق دارند بخوانیم چهارم ابتدایی که یونیسف را به دانش آموزان معرفی می کنه دنبال عکس و مطلب می گشتم که با یک سری عکس که نمی دونم اسمشون  چی بذارم روبرو شدم آخه دردناک واژه ی خیلی کمی برای توصیف این صحنه هاست نزدیک یک ساعت داشتم پای کامپیوتر  اشک می ریختم و به این فکر می کردم ما چه جور آدم هایی هستیم در حالی که ما برای بچه هامون همه جور رفاهی را فراهم کردیم از انواع لباس ها و اسباب بازی ها و خوراکی ها بگیر تا بهترین متخصص ها و جشن تولد های اشرافی با تم های مختلف و بریز و بپاش های آنچنانی و حتی براشون وبلاگ ساختیم و حاضریم برای قالب وبلاگشون پول خرج کنیم و تو وبلاگشون روز جهانی کودک بهشون تبریک می گیم براشون هدیه می خریم در حالی که یه سری بچه تو دنیا هستند که از گرسنگی ... خدایا چی بگم به خدا بغض داره خفم می کنه من یک معلمم و یک معلم رسالتی بر دوش داره برای آگاه سازی جامعه من تا حالا برای آگاه سازی جامعه چه کاری انجام دادم هیچی جز این که در روزمرگی های خودم غرق شدم و فقط به فکر اینم که چطور فقط زندگی خودم را بهتر کنم حالا که فکرش می کنم تا چند دقیقه تو دلم فریاد می دم خدایا هستی خدایا می بینی اگه می بینی پس چرا کاری نمی کنی به خدا قلبم درد می کنه خاک تو سر یونیسف که خودش عامل جنایت کودکان در دنیاست من کاری نمی تونم انجام بدم فقط از حرص دلم این درس و نمی دم هر کی هر چی می خواد بگه وقتی یونیسف یه سازمان بی فایده است که هیچ کاری برای این بچه های مفلوک نمی کنه معرفیش به دانش آموزان چه سود در عوضش درس بعدی جهان پهلوان تختی را میدم که حداقل یک جوون مرد بوده که پای اعتقاداتش به ناحق کشته شده واقعا حیف از حدیث پیامبر که اول این درس اومده و حیف از شعر معروف سعدی در آخر درس چرا اصلا چند صفحه کاغذ برای معرفی یک سازمان مترسک حروم کردند از همه ی کسانی هم که این پست می خونن تقاضا دارم عکس ها را ببینند و به همه بگن که یک معلم به نشانه ی اعتراض به یونیسف این درس را در کلاس تدریس نکرد .

عکس ها در ادامه ی مطلب  اگه دلش داری نگاه کن

انتظار از خيل مظلومان سزاست

ناله ها از قشر محرومان به پاست
 
اي خدا! او را برون از پرده كن
 
ظالمان را نزد او چون برده كن
 
در چنين وضعي ، ظهورش را سزاست
 
رنگ خون بگرفته دنيا ، او كجاست؟
 
 
 

 

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (55)

مامان آوا
4 آبان 92 23:23
عزیزم
چی بگم !!!!!
من قبلا این تصاویر رو دیده بودم ومث شما ساعتها گریستم
عزیزم
ما توی کشور خودمون کم از این بیچارگان نداریم که حتی روزها بوده که گرسنه مانده اند و یا حتی تا حالا چشمشون به یه میوه نیفتاده یا به قول شما تاحالا یه لباس درست حسابی نپوشیدن چه برسه به درست کردن وبلاگ تا .................
هیهات
الهی........
درکت میکنم میدونم که نتونستی تدریست رو انجام بدی ولی صدای ما باید هماهنگ ویکپارچه باشه برای رسانیدن این نجوای دردآور




گریه کردن هیچ فایده ای نداره از دیروز هزاران بار یادم افتاده و بغض کردم امروز سر کلاس همش اعصابم خرد بود حق با شماست باید همه خبر دار بشن ما مادرا می تونم خیلی مؤثر باشیم اگه جلوی خرج هایی را که هیچ ضرورتی نداه را بگیریم می تونیم حداقل به کودکان محروم کشور خودمون کمک کنیم ممنون از همدردیتون .
مامان پریs
4 آبان 92 23:23
سلام عزیزم واقعا دردناک بود. خیلی سخته یه مادر بخواد اینجوری درد بچه اش و ببینه. نمیدونم چیکار می شه کرد و چه جوری میشه به این آدمها کمک کرد. واقعا جای تاسفه . خیلی دردناک بود


واقعا من که از دیروز داغونم همش به خودم می گم غصه خوردن تو چه فاید ای به حال این ها داره دلم می خواست همه ی مادرای دنیا این عکسا را ببینن و کم تر بریز بپاش کنن من که از دیروز تصمیم گرفتم خرجای اضافی را کنار بذارم و در عوض پولشا از یه طریقی به یه کودک محروم تو کشور خودم برسونم وقتی دولت مردا به فکر مردمشون نیستن ما باید خودمون به فکر خودمون باشیم .
مامانی باران
4 آبان 92 23:41
واقعا تلخ و دردناک هست ...
خدای مهربونم تو روزی بخش هستی، کریمی، مهربانی ، قادری ، خدایا خودت رزق و روزی فراهم کن، خودت چاره این درماندگی باش ...
زینب جان واقعا احساساتت رو درک میکنم و همیشه به این موضوع فکر میکنم که چرا با وجود این همه کمک جهانی باز هم چنین مشقتی وجود داره؟؟!!!
ولی به نظر من معرفی این سازمان به بچه ها یه راهکار و اندیشه میده یعنی اگه بچه ها با مفهوم فقر آشنا بشن و بعد هم با انگیزه یه سازمان جهانی آشنا بشن میتونن مفهوم کمک به همنوع رو بفهمند و حتی چه بسا کلید حل مشکلات روزگاری در دست یکی از همین دانش آموزان امروز باشه ...


عزیزم من عکس این بچه ها را به شاگردام نشون دادم و بهشون توضیح دادم چرا این درس تدریس نمی کنم چون یونیسف سازمانی که فقط شعار میده و تا حالا هیچ کار مثبتی برای بچه های گرسنه انجام نداده ای کاش بچه ها لباس نداشتن بپوشن ولی گرسنه نبودن .
توت فرنگی (مامان علیرضا)
5 آبان 92 0:03
سلام عزیزم
من اومدم و مطلبتو خوندم
و احسنت می گم به این معلم
اگه اجازه بدین من این آدرس این پست رو به صورت لینک در وبم قرار می دم تا همه بیان ببیند



ممنون خیلی لطف کردین .
مامان
5 آبان 92 11:45
با دیدن این عکسها سرم درد گرفت


منم همینطور عزیزم .
مطلع عشق
5 آبان 92 16:21
سلام بانو.....
بابت پست و تصاویری که گذاشتید خیلی متاثر شدم.....
ومتاسفانه از خودم شرمنده که مطمئنا در زندگیم در این باره کوتاهی های زیادی دارم.....
امیدوارم دستهایی که به تنهایی صدایی ندارن؛ هم صدا بشن تا یه حرکت مهم و خوب برای حل معضل فقر در کشور خودمون و سایر مناطق بشه.....


مطمئنن اگه همه بخوان حداقلش تو کشور خودمونیم می تونیم یه کاری بکنیم به خصوص الان که به شدت تحریمیم و گرونی بی داد می کنه تو ی مدرسه ی ما شاگردانی هست که به قول مادر یکیشون کل زمستون با یه گونی سیب زمینی می گذرونن بذار یه حقیقتی را بگم من مخصوصا به وبلاگ مادرانی رفتم که احساس می کنم تو زندگیشون بریز و بپاش زیاد دارند شاید امروز به بیش تر از صد تا وبلاگ سر زدم و خواستم که بیان ببینن آمار وبلاگ بالا نشون می ده ولی خیلی ها اومدن دیدن و بی تفاوت رفتند مشکل ما همینه که متحد نیستیم .
الناز
5 آبان 92 16:25
متاسفم واقعا دلخراشن ولی متاسفانه عین واقعیت...دلم به درد اومد....یا امام زمان....


باید صداش کنیم و از خدا بخوایم اگه هستش اگه قراه منجی باشه باید به دادمون برسه باید همه صداش کنیم شاید صدامون بشنوه آدمی دیگه باید به چه حال و روزی بیافته تا بیاد خدا می دونه .
مامان كياراد
5 آبان 92 16:38
فقط ميتونم بگم متاسفم هرچند ما در گوشه و كنار خودمون هم كم از اينها نداريم......


و چقدر خوب میشه این آدم ها را از گوشه و کنار بیرون بیاریم و بهشون کمک کنیم واقعا کمک کردن طعم شیرینی داره آدم احساس می کنه سبک شده انگار به خودت کمک کردی و روحت نیاز به همچین کاری داشته .
مامان علی
5 آبان 92 17:53
سلام دوست خوبم خیلی منم خیلی ناراحت شدم ولی ناراحتی چه فایده ای داره ای کاش یه جای واقعا مطمعن بود که واقعا میشد بهشون اعتمادکرد و کمکهای مردمی رو به دست این هم جنسامون میرسوند


من به این نتیجه رسیدم که هر کسی باید در حیطه ی خودش شخصا کمک کنه اگه وقتی از خونه میریم بیرون یکمی بیش تر به آدمای اطرافمون مثلا محل زندگیمون دقت کنیم شاید متوجه ی خیلی از مسایل بشیم تا حالا فکرش کردید شاید ما با یه کمک بتونیم یه زندگی را نجات بدیم ولی خوب به قول همه به حدی دور و زمونه خراب شده که به هیچ کس نمی شه اعتماد کرد ولی من قلبا ایمان دارم اگر در شروع کار خودت را به دست خدا بسپاری نمی ذاره هیج اتفاقی برات بیافته .
مامانِ عسل
5 آبان 92 18:59
عزیزم من اطلاً طاقت دیدن این صحنه ها را ندارم.
همین امروز توی کلاس بحث توسعه بود و اینکه یه عکاس برای دیدن صحنه ای شبیه همین ها دست به خودکشی زده!!!!! صحنه مربوط به بچه ای آفریقایی که در حال مرگ بود و یک لاشخور کنارش منتظر مرگ بچه که اون را بخوره!!!


خیلی از ما آدما تا وقتی توی دانشگاه و سر کلاس درس استاد هستیم خیلی مردمی و روشنفکریم و همش شعار می دیم که دنیا باید اصلاح بشه ولی متأسفانه بعد از فارغ التحصیلی به حدی درگیر مشکلات زندگی خودمون می شیم که حتی همسایمون را هم نمی بینیم چه برسه به یه کشور دیگه همین الان خیلی ها تو ایران معترضند که چرا دولت ایران به مردم کشورهای دیگه کمک می کنه در حالی که خود ایران کم بدبخت بیچاره نداره بله من این مسأله را قبول دارم ولی باید یک لحظه فکر کنیم خیلی از اون ها برای زنده موندن فقط به ذره غذا نیاز دارند و شاید این کمک ناچیز باعث بشه زنده بمونند هر چند مرگ بهتر از این جور زندگیه .
مامان امیرحسین
5 آبان 92 19:33
خیلی متاسف شدم.
چه میشه کرد؟واقعا نمی دونم.


برای این بیچاره ها که کاری نمی تونیم انجام بدیم جز التماس به خدا ولی اگه نزدیکیمون بچه ای هست که احتیاج به کمک داره واز دستمون بر بیاد و انجام ندیم اونوقت ظالمیم .
خاله حدیثه
5 آبان 92 20:24
وای خدای من ...
من که مثل یه آدم دیونه شدم و فقط مات و مبهوت دارم به عکس این بچه های معصوم نگاه می کنم واقعا چه کاری می تونیم بکنیم من که کلا گیج شدم .
خدای من خودت به هممون رحم کن مخصوصا این بچه های ناز و معصوم رو


نمی دونم چرا همیشه تاوان اشتباهات را باید بچه ها پس بدن شاید همین آدم های جنایتکار که اینجور به جون این بدبختا افتادن خودشون هم تو بچگی زجر کشیدن .
مامان پریسا
5 آبان 92 21:12
سلام خانمی.
ممنون که خبرم کردید.
خب میشه گفت این ها واقعایات زندگی هستن که همه سعی میکنن یه جوری روشونو بپوشونن!!!!!
به قول دوستان یک دست صدا نداره. باید همه با هم تلاش کنیم تا بتونیم کاری انجام بدیم.
من هم همیشه با خرج ها و بریز و بپاش ها مخالف هستم.و سعی میکنم از کمترین امکانات و ساده ترین امکانات بهترین استفاده رو ببرم.

در مورد این مردم هم ما که دستمون برای کمک کوتاهه ولی از خدا میخوام که به همه کمک کنه.


ای کاش همه همین افکار داشتن یه فیلسوف وقتی به این نتیجه رسید که نمی تونه دنیا راتغییر بده تصمیم گرفت تغییر را از خانواده ی خودش شروع کنه اگه همه دست از افراطی گری برداریم دنیا خیلی قشنگ تر میشه .
♥ مینا مامان ثمین سادات ♥
5 آبان 92 23:01
سلام عزیزم چقدر ناراحت کننده بود چقدر بد بود چقدر......
اه خیلی حالم گرفته شد خیلی ناراحت شدم
نمیدونم چی بگم اصلا داره سرم سوت میکشه


واقعا چیزی نمی شه گفت جز ناباوری.
مامان امیرعلی گلی
5 آبان 92 23:37
ممنون عزیزم از این مطلبت، خودش یه کمکه به این بچه ها درسته دردناک و ناراحت کننده است ولی در عین حال آگاه کننده هم هست
اگه همینقد فک کنیم که تو دنیا و اطرافمون اینجور آدمایی هم هستن هرکدوممون با یه کمک ناچیز هم میتونیم یه دردی رو دوا کنیم هر چند کاش دولت مردا و کسایی که دستشون میرسه و کاری نمیکنند هم یه تکونی به خودشون میدادند و وجدانشون به درد میامد


متاسفانه نه تنها وجدان خیلی از آدم ها نیست شده بلکه انسانیت و روحشون هم نابود شده بعضی از به اصطلاح آدم ها از حیوونا هم بدتر شدن حداقل اونا به هم نوعای خودشون آسیب نمی رسونن . بعضی ها فقط برای این که خیال خودشون راحت کنند ترجیح می دن این چیزا را نادیده بگیرند هر چند خیلی برام سخته ولی اگه شده باشه در تک تک وبلاگا را می زنم این عکسا را نشونشون میدم تا بفهمن تو این دنیا چه خبره .
عاطفه مامان الای
6 آبان 92 0:25
عزیزم من خیلی از این عکسا رو هر روز تو فیس بوک میبینم ..ولی حرفای تو خیلی زیبا بود
ودرد آور... این جا دنیاست پست ترین نقطه هستی ...من هم وامانده ام خدای من چطور میتوانی تحمل کنی درد این کودکان را
چطور میبینی وکاری نمیکنی...نگویید حکمتی دارد که خدا میبیند وکاری نمیکند!
به نظرم گاهی خدا این دنیا را آفریده است وبه حال خودمان رهایمان کرده ست از بس همه دلهایشان کثیف شده است باران رحمت نمیبارد
فقط نمیدانم چرا خدا ارام نشسته است این برایم معماست...
یکی ثروتش آنقدر زیاد است که جزیره میخرد 400 تا گوشی دارد نمیداند تعدادماشینهایش چقدر است یکی هم مثل اینها اسیر شکمش است نمیدانم نمیدانم
واماندهام


منم همین طور برام معما شده شاید خدا هم از کار ما آدما مونده حیرون از بس یه عده پست و کثیف شدن شاید خدا واگذار خیلی از آدم ها را کذاشته به خودشون می ونی به نظر من آدمی ضعیف ترین مخلوق خداست چون چند ورز گرسنگی آدمی را از پا می ندازه و اون را وادار به هر کاری می کنه خدا خودش هیچکسی را با شکمش و درد کشیدن بچش امتحان نکنه من از اون روز هر وقت میام امیر شیر بدم یاد اون عکس می افتم که اون بچه ی نحیف به سینه ی خشک شده ی مادرش مک می زد و بغضم می گیره ای کاش هیچوقت این عکس ها را ندیده بودم ولی الان که دیدم دلم می خواد همه ی مادرای ایرانی ببینند و جلوی خیلی از ولخرجی هاشون بگیرن حالا ما که دستمون نمی ررسهبه اونا کمک کنیم تو کشور خودمون که می تونیم .
مامان سویل و اراز
6 آبان 92 11:18
سلام مامانی اول از همه به خاطر دعوتت به وبلاگتون ممنونم
دوما قسمت نظرات پست بالارو پیدا نکردم بنویسم اینجا نوشتم
از همه مهمتر تولد گل پسری مبارک باشه ایشالا همیشه شاد و سلامت زیر سایه شما 200 سال عمر کنه امین
مخصوص امیر جون



سلام عزیزم من از شما ممنونم که دعوتم قبول کردید و اومدید خیلی لطف کردید قدم سر چشم ما گذاشتید دعا می کنم خداوند ضامن خوشبختی خانوادتون باشه خدا دخترای نازت حفظ کنه دیدمشون خیلی نازن من چشمم به هر بچه ای که تو وبلاگ می افته اول می گم خدا حفظت کنه چشم بد ازت دور ممنون از تبریکتون ما امسال چون تولد امیر تو محرم و روز بعد عاشوراست و چون یه مدت مریض بود براش جشن تولد نمی گیریم یه نذری براش کردم که همون ادا می کنم ایشالا سال دیگه.
مامان عسل
6 آبان 92 14:40
چی میشه گفت؟؟
چکار میشه انجام داد؟؟؟
جز اینکه از خدا بخواهیم همونطور که دنیا پر از ظلم و ستم شده عدلگسترش رو بفرسته تا جهان رو پر از عدل و داد کنه .


خدا کنه زودتر بیاد تا اوضاع از اینی هم که هست بدتر نشه من با این که فرصت نمی کنم اخبار نگاه کنم ولی الان میدونم که تو سوریه فاجعه ی انسانی داره بیداد می کنه اینم از شانس من دیشب اخبار یه کوچولو نگاه کردم یه تروریست داشت قلب یه سرباز بدبخت را به دندون می کشید خودتون بگید دیگه میشه اسم اینا را انسان گذاشت خدا باید به هممون رحم کنه همین که شب سر راحت تو خونمون زمین می ذاریم و دلهره ی این را نداریم که نصفه شب یکی با اسلحه نمیاد گلوله تو سرمون خالی کنه خیلی خوشبختیم .
مثل هیچکس
6 آبان 92 15:25
این یه فاجعه جهانی هست ومن نمیدونم چرا همیشه شعار هست ولی عمل نیست ؟منم قبلا اینجور عکسایی رو دیدم حتی یکیشونم برنده شده ولی معلوم نیست که این بچه ها الان زنده هستند یانه فقط خدا میدونه .شاید باورتون نشه ولی من یه خونواده رو میشناسم که تنها دلخوشی بچه هاش داشتن نون خالیه درحالی که بچه های ما به تنها چیزی که فکر نمیکنن همین نون هست .فقط میتونم بگم خدا خودش کمک کنه .


ما بنده ها باید بیش تر به فکر هم باشیم باید به هم نوعمون کمک کنیم اگه این کار انجام ندیم که دیگه انسان نیستیم فعلا که قانون جنگل تو دنیا حکم فرما شده قوی ترا دیگه فقط به ضعیف ترا زور نمی گن دارن اونا را نابود می کنند شاید شما قبول نداشته باشید شاید تا حالا نشنیده باشید ولی یهودی ها یه دستور تو دینشون دارن که گفته یهود نژاد برتره و بقیه نژاد ها باید نابود بشن یا بنده ی یهود باشن کاری که الان داره اسرائیل انجام میده نسل کشی اگه کمی تاریخ اسرائیل خونده باشید متوجه می شید که از همون ابتدا همین کار انجام دادن کاری که با فلسطین و سومالی دارن انجام میدن و الانم هم تو سوریه اول هم می خوان نسل شیعه و اسلام را از بین ببرند و آمریکا هم به دلیل نیاز مالی که به اسرائیل داره شده وسیله این نسل کشی همه میگن آمریکا ابر قدرته نه درحقیقت اسرائیل ابر قدرته ولی خودش پشت آمریکا قایم کرده این فقط اظهار نظر منه اگر کسی خوند و قبول نداشت خواهشا محترمانه نظرش بگه نمی خوام اینجا اختلاف و دلخوری پیش بیاد .
مثل هیچکس
6 آبان 92 15:30
کار شما تحسین برانگیزه همین که این سازمان مزخرف رو به بچه ها معرفی نکردید خودش یه کمک بزرگه به حذف اونا که فقط در حد حرف باقی میمونن.


من کاری که نمی تونم انجام بدم می خوام اینطوری اعتراضم نشون بدم بی پشتیبان ترین قشر تو کشور ما معلمان که فقط باید طبق بخشنامه حرف بزنن و من الان قانون شکنی کردم ممنون از پشتیبانیتون .
مامی آنا
6 آبان 92 15:53
خدای من .ای کاش میشد کاری براشون کنیم.من مطمعنم لا اقل دیگه تو کشور ما این وضعیت فجیع حاکم نیست


نمی دونم وضعیت بچه های محروم کشور ما چه جوریه تو روستایی که من قبلا درس میدادم و جز یکی از محروم ترین مناطق کشوره بجه ها هیچوقت گرسنه نبودن یعنی تا اون آخرین سالی که من اونجا بودم هر سال تغذی براشون شیر و کیک و بیسکوییت با کشمش و خرما و تخم آفتاب گردون و حتی سیب درختی می دادند حتی هر سال از بیت رهبری براشون کفش و لباس و مواد شوینده و لوازم التحریر بهشون هدیه می دادن می دونی قضیه چیه متأسفانه کشور ما همیشه از اون ور بوم می افته به حدی اینا را بد عادت کرده بودن که از ما معلما هم توقع داشتن به بچه هاشون پول بدیم در حالی که اونجا فقر فرهنگی بیداد میکرد اگه بخوام چیزایی را که اونجا دیدم را بگم باورتون نمی شه از اون طرف من شنیدم تو همین تهران بچه ای هست که از گرسنگی و سوء تغذیه می میره ولی چون تو تهران زندگی می کنه کسی اون نمی بلینه و بهش اهمیت نمی ده .
بهار مامانه برسام
6 آبان 92 19:09
اي خداي مرتضي ، گردي از گامهاي فتوت مرتضي را بر سر جهانيان بپاش تا ريشه نامردي در جهان بخشكد


الهی آمین ایشالا خدا دعات اجابت کنه .
بهار مامانه برسام
6 آبان 92 19:28
گلم انصافا مگه یونیسف چقدر میتونه به این بچه ها کمک کنه؟؟؟؟
مگه کم کمک میکنه؟؟
متاسفانه خیلی از جاها چوب جهل و نادانیشون رو میخورن تا نداریشون رو
من منکر این نیستم که این مسائل دردناک هستن ولی گلم من انقدر تویه مملکت خودمون از این بدترهاش رو دیدم و انقدر فریاد زدم و از همه شاکی و بیشتر از همه از خودم شاکی شدم که بیا و ببین....گفتن نداره ولی من سعی میکنم اگه بتونم یه لقمه نون تویه سفره ی هموطنم بزارم چون شکر خدا دولت ما خیر خواه تمام بدبخت بیچاره های جهان هست و به جای کمک به مردم خودمون به مردم لبنان و آفریقا و پاکستان و سوریه و عراق و ...... کمک میکنه ما اگه بتونیم باید مرحم زخم دل بچه هایی باشیم که تویه مملکت خودمون هستن تویه مملکتی که ثروتش بی نهایته و متاسفانه هیچی از این ثروت به دست اونایی که باید برسه نرسیده و نمیرسه................ بگذریم تا حکم اعدامم نیومده
بهتره سکوت کنم


آره بهارم تو راست می گی من این عکسای دردناک گذاشتم و خیلی از مامانا را خبر کردم تا بیان ببین و تو شیوه ی زندگی خودشون کمی تغییر بدن به خدا کسی فکر نکنه من حسودم و یا چشم ندارم ببینم ولی من وقتی می بینم بعضی از مادرا برای بچه هاشون جشن تولد می گیرن اندازه ی یه عروسی خرج می کنند دلم می سوزه خوب نصف هزینه ی این جشن صدقه سر بچه هاشون بدن به فقرا من خودم هم تصمیم داشتم برا دو سالگی امیر یه جشن تولد تو تالار بگیرم ولی از وقتی این عکسا را دیدم کلا منصرف شدم و هزینش برای تحصیل یه دانش اموز میدم منم به همه ی مامانا گفتم که ما باید تو کشور خودمون کمک کنیم حالا که کسی به فکر مردم نیست بیاید خودمون به فکر باشیم حکم اعدام من یکی که حتما میاد چون اگه اداره بفهمه من این درس تدریس نکردم و خالی مونده توبیخ کم ترین کاری که می کنه .
هدا مامان ماهور
6 آبان 92 20:01
واقعا تاسف بر انگیزه واقعا ناراحت شدم کاش میشد کاری کرد


ما برای این بیچاره ها کاری نمی تونیم بکنیم ولی می تونیم یه سری تغییرات تو زندگی خودمون بدیم تا دستمون باز بشه به کودکان محروم کشور خودمون کمک کنیم من تصمیم دارم در اولین فرصت یه لیست کامل از مؤسساتی که به بچه ها کمک می کنن در سرتاسر ایرن تهیه کنم و تو وبلاگم بذارم تا هر کسی خواست کمک کنه البته مؤسسات قانونی که کارشون مشخص و روشنه .
مامانی باران
6 آبان 92 23:57
عزیزم با نظرات شما موافقم و واقعا کار درستی کردید موضوع رو به بچه ها هم توضیح دادین ، در مورد اینکه توی کشور ما همیشه از اون ور بوم میوفتیم هم کاملاً درسته ، من آدم هایی رو میشناسم که به اسم مستمند تحت پوشش یه سری مجموعه قرار گرفتند و از زمین و زمان هم کمک میگیرند و سالم هم هستند و هیچ کاری هم حاضر نیستند انجام بدن در حالی که اصلا به اون مقدار هم نیازمند نیستند و در عوض هم آدم هایی رو میشناسم که واقعا نیازمند هستند و صورت خودشون رو با سیلی سرخ میکنن و دم نمیزنند!!!
به خاطر همین حرص زیاده از حد بعضی آدم ها و نادانی یه سری آدم ها هست که فقر و بدبختی گریبان گیر و عالمگیر هست


خوشحالم که تونستم نظرم به خوبی بیان کنم و خوشحال تر این که ما واقعا مادرای دانا و مهربونی ای داریم حالا درسته یه عده اومدن دیدن و ولی بی تفاوت گذشتن بی تفاوت بودن بهتر از ظالم بودن آخه سایتی که من این عکسا را ازش برداشته بودم خیلی ها به جای تأسف و همدردی به این بیچاره ها فحش داده بودن یا این بلا را حقشون دونسته بودن خیلی ها هم تقصیر گردن اسلام انداخته بودن اگه خواستین آدرس سایت براتون می ذارم .
مریم مامان دونه برفی
7 آبان 92 9:45
ای واااااای خیلی ناراحت کننده بود . من اصلا طاقت دیدن این عکسهارو ندارم . مخصوصا اون عکس اول .برای یه مادردیدن این صحنه وحشتناکه.
درسته که ما نمیتونیم کاری به تنهایی برای هم جنسهای خودمون انجام بدیم ویا به قول معروف یک دست صدا نداره آما میتونیم با یه نگاهی به اطراف خودمون ، جمعی ازانسانهای با ایمان و با آبرو رو ببینیم که دارن با سیلی صورتشونو سرخ نگه میدارن.
دوست عزیزم بسیار متشکرم که این پست رو گذاشتین تا همه ما که دعوت شدیم یه تکونی به خودمون بدیم و یه نگاهی به دوروبرمون بندازیم .
دوستهای خوبم : مطمئن باشید در نزدیکی همه ما بچه هایی هم هستند که اگه روزی فقط یک تخم مرغ هم براشون بفرستید تا ابد شما رو دعا میکنن.
زینب عزیزم امروز خیلیها شما رو هم دعا میکنن. موفق باشید.


ممنون از دعای قشنگتون من خودم از روزی که این عکسا را دیدم حتی دلم نمیاد یه تیکه نون دور بندازم یا یه ذره اب که هدر میره همش عذاب وجدان می گیرم خیلی از ما ادما بد نیسیتیم فقط آگاه نیستیم من قبلا زشتی اسراف تا این حد درک نکرده بودم .
الهام(مامان اميرحسين)
7 آبان 92 16:47
دردناك.....


و غم انگیز غمی که هرگز فراموشم نمی شه .
ندا مامان پارسا و آریسا
7 آبان 92 16:51
خیلی دردناکه خیلی حالم بد شد


آره واقعا دردناکه ولی به نظرتون باید با این درد چه کرد ؟؟؟؟
مامان نرگس
7 آبان 92 22:05
زینب جون همه حرفها رو گفتی و چیزی ندارم بگم....
خیلی متاسفم برای نوع بشر که فقط به فکر خو خودشه که ما هم جزء همون بشریم... قلبم به درد اومد و فقط بلدیم بگیم وایییییی و همین
هیچ کاری هم نمیکنیم...برای خودم متاسفم


خدا قلبت نگهداره عزیزم ببخش که ناراحتت کردم نمی دونستم بارداری ایشالا به سلامتی دختر گلمون میاد و کمی که بزرگ تر شد و وقت آزاد بیش تری داشتی به یاری خدا می تونی با انجمن هایی که برای کودکان کار می کنند همکاری کنی این مطلب به همه ی مامانای مهربون می گم یکی از این مکان ها همین پرورشگاه هاست که ما گاه بی گاه با یه هدیه کوچیک می تونیم دل بچه های اونجا را شاد کنیم یا یه وقتی نذری چیزی داشتیم نذر اون بچه های یتیم کنیم به خدا بیش تر جواب میده یه بار امتحان کنید .
مامان نرگس
7 آبان 92 22:07
عزیزم من اومده بودم بگم شما رو به جمع دوستام اضافه کردم ولی این پستتون رو که دیدم همه چیز یادم رفت....
به هر حال خوشحال میشم شما هم مارو بپذیرید. ممنون


عزیزم به وبلاگت اومدم برات کامنت گذاشتم .
مامان مهساجون و معین جون
8 آبان 92 7:46
از دیدن عکسا دلم بدرد اومد نمی دونم چی میشه گفت فقط کاش این عکسا تلنگوری باشه برامون تا به اطرافمون بیشتر دقت کنیم حداقل به بچه های گرسنه ومریض شهر خودمون برسیم که قطعا کم نیستن



خیلی زیادن فقط ما نمی بینیم چون در روزمرگی خودمون غرق شدیم می دونی البته از یه جهتی آدم نمی دونه چه جوری باید کمک کنه راهش هم باید پیدا بشه ای کاش یک نفر آگاه تو نی نی وبلاگ پیدا می شد و راهنماییمون می کرد .
مامان فاطمه
8 آبان 92 11:18
واقعا ناراحت شدم . خیلی غم انگیزه که اینا نون خالی ندارن بخورن ، اونوقت بعضی ها تو این دنیا این همه اسراف و بریز و بپاش دارند . دنیا پر شده از ظلم و ستم و بی عدالتی


اللهم عجل لولیک الفرج


نمیدونم شاید آخر دنیا همین باشه و من الکی دارم این همه غصه می خورم اگه قرار تقدیر آدمی چنین باشه ایا به نظرتون باید در جهت بهتر شدن اوضاع سعی و تلاش کرد یا نه ؟
مامان روشا
8 آبان 92 12:10
واااااااااااای چه دردناک.
چیزی برای گفتن ندارم


بعضی صحنه ها به حدی دردناکن که زبون آدم بند میاد فقط اشک می تونه مرهم باشه همین که بی تفاوت نبودی عزیزم ممنون .
مامان امیرعلی
8 آبان 92 13:23
سلام مامان زینب ببخشید که دیر اومدم پست آخرتو ببینم آخه امیرعلی مریض بود.از دیدن عکسا و خوندن متنت خیلی ناراحت شدم ای کاش میشد یه کار اساسی واسشون انجام داد.خدا خودش کمکشون کنه.راستی بازم به امیرعلی سر بزن ممنون


حقیقت این که ما هیچ کاری نمی تونیم انجام بدیم ما باید سعی کنیم دنیای کوچیک خودمون درست کنیم وقتی بتونیم به یه خانواده یا یه بچه کمک کنیم اونوقت خدا را چه دیدی شاید دنیا هم عوض شد .
باران
8 آبان 92 14:17
خدا از تقصیر گناه همه ما بگذره که این همه ناشکریم /آفرین به شجاعتت که تونستی این پست رو بزاری خدا به همه ما رحم کنه


ممنون عزیزم منم هر روز همین دعا را می کنم باور کن معلمی برای من تبدیل به یک عذاب روحی شده چون چیزهایی که تو این بچه های طفل معصوم می شنوم و می بینم دیوونه کننده است به خدا این بچه ها تقصیری ندارن این ما بزرگ ترها هستیم که این دنیا را آلوده کردیم و بچه ها هم تو این آلودگی بزرگ می شن و اون وقت با این وضع توقع داریم دنیا بهشت هم باشه .
مامان باران طلا
8 آبان 92 17:44
واقعا وحشتناکه.منم با تدریس نکردن این درس موافقم ما فقط باید برای ظهور اماممون دعا کنیم همین ...


تدریس نکردن این درس یه نوع اعتراض ای کاش خود یونیسف هم از این موضوع اطلاع پیدا می کرد ای کاش همه ی مادرای مهربون یه صدا فریاد اعتراضشون به گوش یونیسف می رسوندند من تا اونجا که بتونم همه ی مادرای وبلاگ نویس خبر دار می کنم تا این عکسا را ببینند حتی اگه جلوی اسراف هم گرفته بشه خودش خیلی مهمه .
بهار مامانه برسام
8 آبان 92 17:59
گل نازم ممنون از محبتت
مرسی
انقدر خوبی و انقدر همیشه به ما لطف میکنی که من واقعا زبونم و مغزم و دستم با هم هنگ میکنن..............................
گل نازم دستای مهربونت رو میبوسم که انقدر ماهی روی ماه عشقم رو هم شما زحمت بکش ببوس
خوشگلم رمز رو برات میزارم هر وقت دوست داشتی و وقت کردی بیا و ببین هم عکس خودم هست هم مامانم کلا خانوادگیه دیگه
خصوصیت رو چک کنی برات رمز رو ارسال میکنم
روی ماهت رو میبوسم ماهکمم شما ببوس مهربونم


مممنون بهارم تو خودت خوبی که دیگران را خوب می بینی خوشحالم که مورد اطمینانتم و بهم رمز میدی خیلی دلم می خواستم چهره ی زیبای مادر عزیز و مهربونت را ببینم و البته خودت را چون می خوام ببینم این فرشته های روی زمین چه شکلی ان که به این حد خوبی تو وجودشون موج می زنه گلم شما هم برسام عزیزم از طرف من ببوس .
مامان صغری
8 آبان 92 18:41
واقعا متاسفم
نمیدمنم باید چی بگم


حرف زدن و شعار دادن کاری نداره عزیزم باید کمی در شیوه ی زندگیمون تغییر ایجاد کنیم .
مامان امیرعطا
9 آبان 92 0:23
سلام. عزیزم من چن روز پیش از طریق وب یکی از دوستان گذرم به وب شما افتاد ولی اونقدر ناراحت شدم که حتی نتونستم پیام بذارم. واقعا کاش هرکسی به وظیفه اش درست عمل می کرد .اونوقت دنیا میشد بهشت....


ای کاش خیلی از آدم ها یاد می گرفتن به حد خودشون قانع باشن و به حقوق دیگران تجاوز نکنن اونوقت دنیا بهشت می شد ممنون که نظرت گذاشتی .
بابای ملیسا
9 آبان 92 4:06
با سلام . عکسهای وبلاگتون رو دیدم. می ترسم به عنوان یک مرد حرف بزنم ، بهم برچسب ضعیف بودن بچسبونند ، اما اجازه بدید ..........
خیلی نوشتم اما نتونستم خودم رو راضی کنم و پاکشون کردم . دلم خیلی خونه . ای کاش آدما خصوصا مردها که به اصلاح جنس غالب هستند ، عوفت و مهربانی خانم ها رو داشتند، ای کاش انقدر قلب ما مردها مهربون بود تا به خاطر کوچکترین مسئله ای دست به قتل یک نفر دیگه نزنیم و فل معصوم اون مقتول رو یتیم نکنیم . ای کاش ما مردها انقدر مرد بودیم که به خار خوشی فرزند خودمون ، کلاه سر کسی نزاریم و خانواده اون رو عذاب ندیم ، فرزند اون رو بدلیل وجود مشکلات مالی که براش بوجود آوردیم از نعمتها و خوشیهای این دنیا محروم نکنیم ، ای کاش....... می دونم شما منظورم رو متوجه نمی شید ........... اما به هر حال ممنونم که به یادم انداختید که باید انسان باقی بمونم و اجازه ندم شرایط من رو به یک حیوان تبدیل کنه.


منم از شما ممنونم که اومدید و نظرتون را نوشتید شما از آدمهایی گله داشتید که به خاطر رفاه خودشون و خانوادشون دست به هر کاری می زنند و یک خانواده را نابود می نند درسته این معضلی که الان در کشور ما بیداد می کنه بنیان خانواده ها سست شده و با کوچکترین تلنگری می شکنه مادر ها و پدر ها دیگه حتی به فکر بچه های خودشون نیستند مادر و پدری که به راحتی خیانت می کنند و خانواده را از هم می پاشند پدری که معتاده و مادری که به اصول اخلاقی پایبند نیست و دود همه ی این ها به چشم کی میره خوب معلومه بچه های ضعیف و بی دفاع حالا اگه فقط زندگی خودشون نابود می شد یه چیزی با بی رحمی تمام زندگی دیگران را هم هدف قرار میدن و به بچه های دیگران هم آسیب می رسونند و فاجعه آمیز ترین معضلی که الان به وفور دیده میشه که من حتی از گفنش شرم دارم بچه ها شدن وسیله ای برای امیال حیوانی خیلی از مردهای حیوان صفت مطلبی را که یک ماه پیش در این مورد خوندم را به سختی تونستم هضمش کنم تا یک ماه با خودم درگیر بودم گه چطور یه نفر می تونه چنین کاری با یه طفل بی دفاع انجام بده خدایا اگه قرار باشه هم زمان به همه ی چیزها فکر کنیم واقعا دیوونه می شیم .
نی نی توپولی
9 آبان 92 12:36
من خیلی اصراف کارم بیشتر غذاهای مونده رو دور میریزم نمیدونم چرا ولی این کار رو میکنم با دیدن این پست و عکسها تصمیم میگیرم این کارم رو کنار بذارم چون توی اون دنیا نمیتونم جواب اینا و خدا رو بدم خدا از سر تقصیرات ما بگذره الهی العفو خدایا کمکم کن که تحقق پیدا بکنه شرمنده همگان


عزیزم همه ی ما اسراف کاریم کدوم مادری می تونه ادعا کنه تا حالا اسراف نکرده ما تو همه چیز اسراف می کنیم تو مصرف برق و آب و گاز تو مصرف مواد غذایی اگه یاد بگیریم به اندازه ای که می خوریم غذا تهیه کنیم هم هزینه های خودمون پایین میاد هم کمبود مواد غذایی پیش نمیاد .
سمیه *مامان آیسا
9 آبان 92 13:29
خیلی ناراحت شدم


من قصدم ناراحتی مادرا نیست خدایی نکرده من میخوام مادرای عزیز ببینن و آگاه بشن چون واقعا خیلی هاشون بی خبرن .
فرزند صالح
9 آبان 92 22:58
دلم گرفت
یه سری اینجوری
یه سری ام اینقد میخورن و میپوشن که میخوان بالا بیارن..
من به نوبه ی خودم همیشه سعی کردم غرق اسراف و تجمل نشم..
همین امروز یه مهمونی ولیمه دعوت بودم که میزبانش هم آدم خیلی مذهبی ای بود اما حداقل 6 نوع غذا و انواع دسر روی میز بود...
متاسفانه توجیه اینجور ادما اینه که ما به فقرا هم کمک میکنیم، ولی این توجیه قابل قبولی نیست..


مؤافقم خیلی از آدمای مقدس مآب به اسم فقرا چه کارها که نمی کنن اگه یه تیکه نون دست یه آدم بدبخت بدن جلوی صدتا میکروفون و دوربین اعلام می کنن و اسم خودشون می ذارن خیر حالا اونایی که پول دارن به کنار ای کاش یه عده ای که دم از مردمی بودن می زنن و اصلا وظیفشون خدمت به مملکت حداقل این کارا را نمی کردن بچه های همشون خارج از کشور درس می خونن برای مجالس عروسیشون همینطور دیس دیس ظرف غذا میره توی سطل اشغال جالب تر از همه افطاری هایی که ماه رمضونا میدن خدا روزه را گذاشته تا حال و روز گرسنه ها درک بشه اونوقت با این همه ریخت و پاش چه کمکی به این بیچاره ها میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان ابوالفضل
9 آبان 92 23:38
سلام مامان عزیز
خواهش میکنم اینجور عکسها را اینجا نذار ویا حداقل توی یه وبلاگ که مربوط به بچه ها نیست مثلا ماله خودته بذار،میدونم ناراحت شدی من اینا را میگم ولی اینو بدون کارتو میپسندم ولی نه اینجا،واقعا معذرت میخام.


به نظر من جای این عکسها همین جاست چون این ها همه بچه ان و فقط یه مادر می تونه درک کنه این عکس ها چقدر دردناکن من خودم اگه قبل از این که بچه دار بشم این عکسا را دیده بودم فقط یه آهی می کشیدم و رد می شدم ولی حالا که بچه دارم می فهمم بچه ها چقدر بی دفاع و مظلومند پسرم هم وقتی بزرگ شد باید این عکسها را ببینه و به خاطر رفاهی که داره خدا را شکر کنه و به فکر فقرا هم باشه .
مامان نیکان
10 آبان 92 21:26
سلام
عکسا قشنگ بود و ترسناک ،منم نظرم اینه کاش یه جا دیگه میذاشتیشون،اخه ما ایرانیا دوست نداریم خیلی از واقعیتها را باور کنیم،پس بذار خوش باشیم


مامان ارشیا
11 آبان 92 16:21
سلام عزیزم پیام دادی اومدم از دیدن عکسها خیلی متاثر شدم البته اینا واقعی هستن اما فقط یه عکس که وقتی مطالب مامانا رو میخوندم اظهار تاسف و ناراحتی میکردن من تو دنیای واقعی این آدمها رو دیدم و میشناسم منم خودم معلم بودم یه چند سالی و بعدش به جمع عزیزان بهزیستی پیوستم اما به خاطر پسرم کارم رها کردم تو همین چند سال کاری اونقدر آدمهای گرسنه و درمونده دیدم که هر وقت از محل کارم بر میگشتم خونه کلی به خاطر مراجعه کننده هام گریه میکردم و هر کاری از دستم بر میومد براشون انجام میدادم تو دنیا و شهر و کشور خودمون از این آدمها خیلی زیادن که داد گرسنگی و بدبختیشون همه جا هست اما چشم و گوشی برای دبدن و شنیدن وجود نداره با ابن حرفتون که هر کدوم از ما میتونیم کمک خوبی براشون باشیم موافقم ولی .......... مهم نیست فقط این مطلب رو هم مینویسم که اگه مادری اومد و مثل من همه پیامها و نظرات این بخش خوند بدونه که راه حل زیاد شروع کردن از خودمون و خانوادمون بزرگترین راه حل که قدر چیزهایی رو که داریم بدونیم و اینقدر اسراف نکنیم من یه دوستی داشتم که امریکا زندگی میکرد برای کارهای قانونی میومد با دخترش و همسرش ایران و وقتی میومد من خبر میکرد تا همدیگرو ببینیم یکی از کارهای جالبی که انجام میداد دست دخترش میگرفت میومد مرکز بهزیستی ما تا دخترش با آدمها و شرایطشون آشنا کنه و ببینه که تو این دنیا چه انسانهایی وجود دارن و با چه شرایطی زندگی میکنن قدر خانوادش و امکاناتش و سلامتیش بدونه و خیلی چیزهای دیگه که یاد میگرفت.خیلی از این کارش خوشم میومد و ساعتها وقت برای این کار میذاشت ما که مادر هستیم اول باید خودمون اصلاح کنیم بعد به بچه هامون یاد بدیم تصور کنید نسل آینده چه دنیایی خواهند داشت...... زیاد نوشتم دوست عزیزم ببخش خانمی


سلام عزیزم می دونم برات خیلی سخت بوده که شرایط زندگی این افراد را از نزدیک ببینی و درک کنی خدا اجرت بده چون اگه من بودم از نظر روحی کم می اوردم ای کاش دلیل ولی را گفته بودی چون من فکر می کنم اگه هر هر ایرانی که دستش به دهنش می رس به یک ایرانی نیازمند کمک کنه اونوقت دیگه هیچ کودک ایرانی گرسنه روزش و شب نمی کنه شاید هم من آرمانی فکر می کنم . خوشا به حال این دوست شما که چنین فرهنگ بالایی داره و با وجود زندگی در پیشرفته ترین کشور عطوفت و اخلاق انسانی را از یاد نبرده ممنون که اومدی و نظرت نوشتی .
مامان یکتا و تینا
12 آبان 92 9:22
عزیزم به خدا طاقت دیدن عکس ها را نداشتم مخصوصا عکس اولی دیوانه ام کرد خدایا خودت به داد محرومان برس صداشون را بشنو ای خداااااااااااااااا اگر خالق یکتا هستی کمک کن طاقت ندارم بغض نمی گذاره بنویسممممم


منم دفعه ی اول حال و روز تو را داشتم عزیزم ببخش که ناراحتت کردم ولی دلم می خواست حداقل مادرای وبلاگ نویس ایرانی این عکسها را ببینند و اگه در توانشون هست به فکر کودکان و محروم و نیازمند هم میهن خودشون باشن باور کن به سختی اون عکس اولی را فراموش کرده بودم و حالا که دوباره یادم افتاده
مامانِ عسل
12 آبان 92 11:42
حکمت باران در این ایام می دانی که چیست ؟
آب و جارو میشود بهر محرم کوچه ها . . .

السلام علیک یا اباعبدالله


السلام عليكم يااباصالح المهدى (عج)السلام عليك ياامين الله فى ارض وحجته على عباده(ياصاحب الزمان آجرک الله)
ماه محرم بر شما وعاشقان حسين تسليت عرض مينمايم)
همه ی بچه های من
13 آبان 92 16:05
سلام ممنون از محبت فراوان شما وهمه ی عزیزان دلم به دعاهای شما عزیزان خوشه وبا امید خدا فردا میریم دهه اول محرم تو بیمارستانیم انشالله زیر سایه ائمه باشید


سلام عزیزم من به دلم افتاده چون دهه ی محرم بیمارستانید حتما خود امام حسین شفای بچت میده مطمئم باش سالم و سلامت بر می گردید خونه امروز تو نماز خونه از همه ی شاگردای مدرسه خواستم که دعا کنند همه با صدای بلند پنج مرتبه ام یجیب خوندن قرار شده نفری 100 تا هم صلوات برا سلامتیش بفرستند گلم سلامتی گل پسرت تضمین شده است دل استوار باش .
مامان کیاوش
13 آبان 92 16:37






مامان نورا
14 آبان 92 13:03
ممنون از دعوتت
تنها چیزی که میتونم بگم اینه که خدا هرچه سریعتر ریشه ظلم رو از ته بکنه
یا امام زمان کجایی


الهی آمین ممنون که اومدید .
مامان احسان
16 آبان 92 13:44
سلام .تمام عکس ها رو ندیدم چون که طاقت ندارم اگه میدیدم تا چند مدتی میریزم بهم.به وبلاگ احسان یه سری بزنید شما رو لینک کردم


بهتون حق میدم من خودم هم همینطورم عزیزم لینکت کردم روی ماه گل پسرت را هم دیدم .
مریم (مامان ثنا جون )
22 آبان 92 1:04
سلام خاله جون پس نظر من کو؟
مامان زینب
پاسخ
سلام عزیزم ببخشید من همه ی نظرات را پاسخ دادم و تایید کردم حتما نظرت ثبت نشده عزیزم ببخشید گلم .