امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

امیر یل مامان

اولین بوس پسرم

1394/4/20 2:13
نویسنده : مامان زینب
2,871 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

سلام مامانی

می دونم خیلی دیر وقته ولی دلم نیومد این مطلب ننویسم امشب برای اولین بار مامانی بهت گفت بوسم کن و شما هم صورت مامانی را خیلی محکم بوس کردی . خیلی وقته بوس کردن بلدی ولی جز عروسکات هیچ کس بوس نمی کنی یا از راه دور بوس می فرستی آخه متاسفانه شما خیلی خجالتی هستی و به پدرت بردی درسته الان خجالتی نیست ولی بچگی هاش خیلی خجالتی بوده و این خجالتی بودن در کنار ترسو بودنت مشکلت را حادتر کرده به همین خاطر که مامانی دلواپس سال های آینده از جمله مدرسه رفتنته با این که گوشه ی قلبم کمی نگرانم ولی یه حسی درونم می گه که همه چیز درست میشه ، گذر زمان همه چیز را درست می کنه این شب ها خیلی دعا کردم یعنی خدا صدام شنیده خیلی متوسل شدم دیگه امیدی جز خودش ندارم .

از خونه برات بگم با وجود دخالت های فراوان و اعصابی که از مامانی خرد میشه ولی از تصمیمم بر نمی گردم حالا که به خودشون اجازه می دن این طور تو زندگیمون دخالت کنند اونم نه به خاطر صلاح خودمون بلکه به خاطر راحتی کس دیگه و این که اون اذیت نشه و اذیت شدن ما براشون مهم نیست منم کوتاه نمیام حتی اگه ضرر کنم باید کارم انجام بدم دیگه خسته شدم چون ازت نگهداری می کنند در کوچک ترین مسایل زندگیمون دخالت می کنند فقط خدا کنه مساله ی مهد رفتن شما حل بشه تا من هم اول مهر با خیال راحت شما را مهد بذارم و برم سر کار تا این قدر تو زندگیمون تشنج ایجاد نشه .

اگه خدا بخواد تقریبا اون خونه ای را که دوست دارم پیدا کردیم درسته تغییرات نیاز داره ولی میشه به مرور درستش کرد فقط همین بگم که 340 متر یعنی ویلایی برا خودش از همه جالب تر تو بن بست یعنی عشق مامان همیشه دوست داشتم خونم تو بن بست باشه ساکت و آروم نه سر و صدای همسایه ای نه رفت و آمد ماشینی به معنای کامل چهار دیواری فقط دعا کن رأی بابا را نزنند چون دارند رو این مساله مانور میدن که خونه ای را که تو بن بست باشه فردا کسی نمی خره یا نمیشه ساختش باشه برام مهم نیست فردا را کی دیده همه ی امروز ما تا حالا به خاطر فردا خراب شده نمی دونم این فردایی که اینا می گن کی میاد چقدر بعضی از انسان ها کوته فکرن همش به امید فردا زندگی می کنند فردایی که معلوم نیست زنده باشند یا نه احساس می کنم منم شدم مثل خودشون همش می گم فردا ، فردا خدا بهم رحم کنه شما حالت کمی بهتر بشه منم کمی از این حال و هوا در بیام اگه مساله ی خونه حل بشه حتما می برمت زیارت حالا آقا با ما هم که قهر باشه و ما را نطلبه با تو که قهر نیست باید تو را بطلبه که بری زیارتش حتی اگه یه ریال پول هم نداشته باشم می برمت تا دلت روشن بشه با زیارت آقا ، امام رضا امام خوبی ها و مهربونی هاست مطمئنن دست خالی برت نمی گردونه الهی به امید اون روز خوب بخوابی نفس مامان .

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

پسندها (7)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)