هستی من

سلام پسر گلم عسلم الهی دورت بگردم

مامانی به حدی شرمندس که اندازه نداره 4 ماه که تو وبلاگت چیزی ننوشتم ولی دلیل داشته عزیزم تو این مدت مامانی خیلی سرش شلوغ بوده یه دوره ی مدرسی رفتم و الان نزدیک 2 ماه که برای معلم های پایه چهارم که کتاباشون تغییر کرده دوره می ذاشتیم از عروسی گرفته تا مسافرت ، شروع کار مامانی و در گیری هایی که برای انتقالی داشتیم از کامپیوترمون که سوخت و دکمه های  لب تاب مامانی که شما همشون کندی و تایپ باهاش مکافاته به همین خاطر بابایی برا مامانی تبلت  خرید که اون هم جواب نداد چون این جا تحت پوشش 3g نیست و مامانی دوست داره یه سیستم به روزداشته باشه تا کاراهاش راحت انجام بده و یه عالم اتفاقات دیگه که تو همه زندگی ها جریان داره ولی تنها چیزی که باعث شده مامانی بیاد وبا این دکمه های نصفه نیمه بنویسه به عشق شماست به عشق کسی که روز تولدش بهترین روز زندگیمه دو سال گذشت و شمادر یک شب بارونی با اومدنت غافلگیرمون کردی چون هیچ کس در اون روز منتظر تولدت نبود و با این کارت ثابت کردی این جا هم حرف حرف خودت .

باز هم شرمندتم عزیزکم مامانی می خواست قبل از محرم یه جشن تولد مفصل برات بگیره ولی چون درگیرکلاس بودم موکول شدبه بعد از ماه صفر یه جشن تولد با کلی مهمون ولی بابایی کادوی شما را خریده که البته چون مامانی راضی  نبود هنوز از کارتنش خارج نشده بابایی یه تبلت برای شما خرید که دست از سر تبلت مامانی برداری ولی  چون استفاده ازش برای شما ضرر داره مامانی جفتشون قایم کرده وهنوز داره به کادوی اصلی فکرمی کنه ایشالا به زودی عکسای تولدت .