امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

امیر یل مامان

امیر با کلی عکس

1392/11/20 19:34
نویسنده : مامان زینب
2,528 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلکم

آره می دونم عزیزم خیلی مامان خوبی نیستم که اینقدر دیر میام ولی باور کن مامانی این دو ماه خیلی در گیر پروژه های بچه ها بودم هنوز هم تموم نشده طرحی با عنوان جابر بن حیان . اگه من می فهمیدم کی این طرح ر به مدارس تحمیل کرده موهاش اینجوری می کردم کلافه

عزیزم از این دو ماه برات خلاصه بگم چون می خوام کلی عکس خوشگلت را که از ده ماهگیت مونده برات بذارم

پسر مامان خیلی تو خونه پسر خوبیه و اذیت نمی کنه ولی یه جایی مثل عروسی که می ریم اصلا نمی ایسته و به حدی اشک می ریزه که مجبور می شیم برگردیم خونه .افسوس

بیش از اندازه دیگه داری تی وی نگاه می کنی به گفته ی دکتر داریم ترکت می دیم یعنی تو ترکی خنده

خدا را شکر چند روزه نسبت به محیطت کنجکاوتر شدی و وسایل را با دقت بیش تر بررسی می کنی تشویق

و اما از دو تغییر بزرگ در شما بگم که یکیش را خودت انجام دادی و یکیش را ما یعنی من و بابایی در شما به وجود اوردیم استرسنترس عزیزم تغییراته خیلی خوبی ان .

اولیش را می گم ولی دومیش را برو تو عکسات نگاه کن شکلک لبخند بزرگ

اولیش اینه که بالاخره شما همت کردید و چند ثانیه روی پاهات بدون تکیه گاه می ایستی و این خیلی برای مامان و بابایی شیرین الهی قربونت برم با این که امیدی ندارم ولی خدا کنه تا عید چند قدمی راه بری تا ما هم سر افکنده نشیم آخه نی نی هایی که بعد از شما به دنیا اومدن تقریبا همه دارن راه می رن . خندهقهقههشوخی کردم فدات شم هر وقت دوست داشتی راه برو تا سه سالگی دربست مخلصتم و بغلت می کنم .

حالا به خاطر تلاش بزرگی که انجام دادی به افتخار امیر یل مامان بزن دست قشنگه را

شکلک ها کف زدن تشویق    

رقص و موزیک یادت نره

شکلک ها رقص شاد

 

 

 

 

قربونت برم الهی ایشالا به سلامتی راه بیافتی

از این روزا بگم که هوا این جا به شدت سرده در حد 30 درجه زیر صفر خیلی هم برف اومده و هر وقت بخوایم بریم بیرون با ترس و لرز     می ریم  . تعجب

دوباره گوشان عفونت کرده که به خاطر خوابیده شیر خوردن یه روز با خودم کلی کلنجار رفتم که از شیر بگیرمت ولی دلم نمیاد آخه خیلی    می می را دوست داری وقتی از سر کار میام چنان به خاطرش ذوق می کنی و روحیه می گیری که مامان از قیافت خندش می گیره اصلا مامانی به خاطر وجود اون که برات ارزش داره  خنثی

کلی دندون در اوردی فدات شم که فقط پیگیر یکی از مسایل زندگیت هستی و از پنج ماهگی تا حالا افتادی دنبال دندون در اوردن به نظرت اگه بخوای راه رفتن را موکول کنی به بعد از دندون در اوردن کمی دیر نمی شه جیگملم

عزیزک مامان کلی می خوام برات از عکسای خوشگلت بذارم ولی قبلش بگم چند تا هدیه برای تولد نداشتت دریافت کردی که بعدا عکساشون می ذارم برات دروغگو باور کن عزیزم عکساشون را در اولین فرصت می ذارم .

و اما این شما و این یکی از نازترین پسرهای دنیا

 

شکلک های محدثه

 

 

قربونت برم این جا هنوز خیلی نی نی بودی

 

 

یه مدت گردنت عرق سوز شده بود اینجوری می کردی

 

 

قربون پسر مرتبم برم من

یه مدت تا می اومدم ازت عکس بگیرم اینجوری می کردی به خاطر صدای دوربین

 

 

آخه کلید خوردن داره مادر

 

 

خوابش میاد پسرم

 

 

سرت خورده به دیوار برگشتی دیوار نگاه می کنی

 

 

چی را اینجور نگاه می کنی عزیزم

 

 

پسر مجله خون من

 

 

دختر خوشگله مامان

 

 

 

 

پسر کد بانوی من

 

 

امیر حسین در بندقربون پاهای کوچولوت برم من

 

 

ببین با دستمالا چه کردی

 

 

ماکارونی خوردن از نوع امیر حسین

 

 

 

امیر حسین متفکر

 

 

امیر متعجب

 

 

 

دستم درد نکنه گل خونه را برداشتی داری کجا می ری

 

 

بعد از حمام از ترس این که سرما نخوری این مدلیت کردم

 

 

و اینک این شما و این تغییر بزرگ امیر یل مامانش

 

 

 

 

 

 

به دلیل این که از آب و حمام به شدت می ترسی و نمی زاری سرت را درست بشورم منم مجبور شدم این کار را بکنم گلکم اول ربیع الاول بود دقیقا یه روز خوب برای تراشیدن سر البته تا الان کلی موهات بلند شده که بعدا عکساش می ذارم .

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مریم مامان دونه برفی
21 بهمن 92 9:52
عزیییییییییییزم کچلی چقدربهش میاد من هم امیرعلی رو چند روز بهعداز تولید یکسالگیش کچل کردم . خیلی بهش میومد یه پست هم تحت عنوان امیرعلی کچل میشود گذاشتم میتونی ببینی. قربونش برم چقدر ملوس شده ولی من عاشق اون عکس بالای صفحه قالبتونم که لباس قرمز تنش کردی .منو یاد توپولیهای امیرعلی میندازه . گل خاله رو بچلونش راستی خصوصی داری عزیزم.
مامان زینب
پاسخ
سلام گلم ممنون عزیزم آره قیافش واقعا عوض شداون لباسش خودمم خیلی دوست داشتم ولی خوب دیگه الان براش کوچیک شده همه ی بچه ها تا بچه ان یک شکل و قفشنگن ،پاک و معصوم بزرگ میشن و از دنیای کودکیشون فاصله می گیرن شکلشون عوض می شه ای کاش ما مادرا بتونیم معصومیتشون حفظ کنیم قربونت برم که به من سر می زنی نازنینت را از طرف من ببوس .
مامان سپهر
24 بهمن 92 16:48
سلام مامان زینب خوبید.گل پسر چطوره.میخواستم بپرسم خبری از مامان برسام جون دارینگرفتاریش حل شدانشاله
مامان زینب
پاسخ
سلام عزیزم ممنون بازم خیلی وقته ازش بی خبرم براش پیام گذاشتم اما جواب نمی ده شما براش دعا کن فکر نکنم حل شده باشه اگه حل شده بود خبر می کرد .
خاله حدیثه
26 بهمن 92 14:11
سلام عسل خاله دلم برات یه ذره شده بود چقدر خوشحال شدم وقتی عکس هات رو دیدم تازه کلی هم قربون صدقه ات رفتم جیگرم . الهی فدات بشم که کچل شدی چقد قیافته ات عوض شده بود چه با مو چه بدون مو در هر حال عاشقتممممممممممم خیلی دوست دارم امیر یل خاله
مامان زینب
پاسخ
سلام خاله جون ممنون خاله ی مهربون ما هم شما را خیلی دوست داریم و فقط به خاطر شما این عکسا را گذاشتیم خاله ی عزیز هر کاری کردم نتونستم وارد وبلاگت بشم و از شرمندگیت دربیام من و امیر حسین روی ماه شما را می بوسیم .
نرگس
10 اسفند 92 15:01
امیرم موهات کو....چقده بهت میاد عزیزم...ای جونم چقده عکسهای خوشگل ..کلی خوشحال شدم دیدمت..خیلی وقته نیومدم وبت..کلی ذوق کردم
مامان زینب
پاسخ
سلام نرگس عزیزم فروزان جیگرمون چطوره شرمنده که بی وفا شدیم بهت سر نزدیم باید ببخشی مهربونم سرم خیلی شلوغه با کارا مدرسه الان دارم میام وبت
مامان عرفان
13 اسفند 92 10:27
گلم توهم که از گل پسر من کم نمیاری به منم سر بزن لطفا لینکم کن ممنون
مامان زینب
پاسخ
پسر شما که خیلی آقاست چشم لینکتون می کنم تولد نازنین پسرتون مبارک .
مامان گلی
19 اسفند 92 0:00
مامان زینب جون سلاااااااااااااااام. وای این همه عکس دیدم کلی ذوق زده شدم...ماشالاه به امیر جون ...وای روسری گذاشتی سرش چقدر بهش میادابیچاره بچه چرا عرق سوز شده گردنش...چه حس بدیه واقعا...کلید نمیدونم چیه که بچه های منم عاشقشونن.هرجا ببین میخوانش...دختر چرا موهای بچه رو زدی...وای آخر عکسا افسردگی گرفتم.موهای نازشو ریختی که...من که اصلا نمیزارم یه تار از موهاشونو بزنن تو چجوری گذاشتیایشالاه به زودی راه بیفته.تشویق فراموش نشه
مامان زینب
پاسخ
سلام گلم مجبور بودم سرش داشت پوسته می ذاشت آخه تو حمام تمی ذاره سرش درست بشورم الان پرپشت و یه اندازه بلند شدن البته به نرمی موهای اولش نیست ولی بهتر از قبل ممنون از این که با وجود مشغله زیاد به ما سر می زنی
زهرا
6 اردیبهشت 93 16:03
واقعا بیکارین .بخدااااااااااااااااااااااااااااااااا
مامان زینب
پاسخ
اتفاقا خیلی هم سرم شلوغه می بینی که آپ نمی کنم اگه تو بیکاری و حوصلت سر رفته بیا من کارای خونم مونده