این هم از شب یلدای ما
سلام طفلکی مادر امروز یکشنبه است فردا اربعین و دیشب شب یلدا بود . یه هفته پیش باز هم بردیمت دکتر و گفت گوش راستت عفونت کرده و از خوابیده شیر خوردن ولی هنوز هم خوابیده می خوری ولی یه بالش بزرگ می ذارم زیر سرت یه هفته است باز داری آنتی بیوتیک می خوری از دو شب پیش به طور ناگهانی شروع کردی سرفه کردن اونم به حدی شدید که از زور سرفه بالا میاری دیگه به حدی شربت های جورواجور می ریزیم تو حلفت که جیگرم کباب می شه دیشب که حالت بد شد بردیم پیش یه دکتر عمومی که گفت خروسک کردی الانم هم کلی سرفه کردی و از زور سرفه بالا اوردی و خوابیدی حالا که بیدار شدی می خوایم ببریمت پیش متخصص و البته یه فکرهایی تو سرم هست که اگه عملی شد برات می نویسم فقط در همین ح...
نویسنده :
مامان زینب
16:13
این روزهای عسل پسر
سلام پسر گلم می دونم خیلی دارم دیر به دیر برات آپ می کنم ولی باور کن فرصتی پیش نمیاد حالا می گم چرا . یه هفته بعد از یک سالگیت یه دفعه همه چیز تغییر کرد خیلی بی قرار شدی و خوابت از نصف کم تر شد شبا تا صبح گریه می کردی و حاضر نبودی بخوابی دوباره شکمون رفت به گوشات باز بردیمت دکتر معاینه کرد گفت گوشات خوب شدن و مشکلی ندارن ولی این دفعه معدت بود که اذیتت می کرد دچار رفلاکس شده بودی و معده درد نمی ذاشته که بخوابی بمیرم الهی حالا می فهمم چرا اینقدر آب زیاد می خوردی دکتر می گفت از پرخوریه ولی اشتباه می کنه چون تو به زور چند تا قاشق غذا می خوری من می دونم از سیفیکسیم که به خاطر عفونت گوشات مصرف کردی کوچولو هم که بودی به خاطر خنت سیفیکسیم خورد...
نویسنده :
مامان زینب
16:27
تولد یک سالگی نازنینم
بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ، با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی ببین تو آسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستی و ...
نویسنده :
مامان زینب
23:37
و باز هم بیماری
سلام نازنیم روز جمعه بردیمت همایش شیرخوارگان حسینی ولی دو دقیقه هم نایستادی و همش گریه کردی خیلی بی قراری می کردی شبش هم تا صبح چند بار از خواب بیدار شدی فرداش که دیگه کولاک کردی من گذاشتم به حساب دندون در اوردن تا این که تب بی رحم اومد سراغت بدنت شد مثل کوره هر چی استامینفون هر چی شیاف فایده نداشت بازم گفتم از دندونت ولی دیگه دیروز بردمت دکتر گفت گوشات عفونت کردن بمیرم الهی آخه چرا اینقدر تو باید اذیت بشی یعنی تمام مدتی که گریه و ناله می کردی گوشات درد می کرد آخه مامانی از کجا باید می دونست چقدر بده که بچه ها زبون ندارن تا بگن کجاشون درد می کنه چقدر اذیت شدی عزیزم از دیشب آنتی بیوتیک شروع کردیم ولی هنوز بعد از چهار ساعت تبت می...
نویسنده :
مامان زینب
15:15
شیرین ترین درد
سلام عزیز دل مادر امروز جمعست یه هفته دیگه یه سالت تموم میشه فدات بشم یه وقت فکر نکنی مامانی یادش نبوده و الان یادش افتاده نه گلکم من روزهاست به فکر این روزم مگه میشه آدم شیرین ترین و بهترین روز زندگیش فراموش کنه با این که مادرها این روزها درد می شکن و بدنشون زخم بر می داره این روز براشون شیرین ترین روز زندگیشونه . یه درد شیرین و دوست داشتنی که فقط مادرا تجربش می کنن . قربونت برم روز تولدت درست روز بعد از عاشوراست ما امسال به احترام آقا امام حسین (ع) و طفل شش ماهش برات جشن نمی گیریم و به جاش نذر سلامتیت یه گوسفند جلوی دسته ی عزاداری سر می بریم و گوشتش بین فقرا تقسیم می کنیم شهریور ماه که مریض شدی بابایی این نذر را برات کرد ال...
نویسنده :
مامان زینب
12:19
لالایی
الان ساعت از 12 گذشته و تو هنوز بیداری نشستی تو بغلم پا کامپیوتر داری المو نگاه می کنی آخه عزیزم من فردا باید برم سر کار منم یه گوشه از صفحه دارم تو وبلاگا می گردم برات این لا لایی را می نویسم شاید بخوابی . لالالالا گل نازم تويي سرو سرافرازم تويي سرو و تويي كاجم تويي افسر، تويي تاجم لالالالا گل نرگس نباشم دور، ِز تو هرگز هميشه در برم باشي چو تاجي بر سرم باشي لالالالا گل مريم چه گويم از غم و دردم غم من در دلم پنهان بيا اينجا بشو مهمان لالالالا گل مينا ...
نویسنده :
مامان زینب
17:32
اسلام علیک یا ابا عبداالله الحسین
دلی كه سینه زن هر شب محرم شد صدای هر تپشش ذكر یا حسینم شد به یاد غربت یك لحظة تو این گونه بساط گریه هر روز من فرا هم شد شبی كه در دل من خیمه زد غم از هر سو دلم حسینیه بغض و آه و ماتم شد فدای زلف پریشان تو كه بر نیزه برای قافله سالاری تو پرچم شد فرشته مثل رقیه سیاه می پوشد حسین ! سایة تو از سر همه كم شد همیشه هر شب جمعه امید دارم كه دوباره زائر شش گوشه تو خواهم شد قسم به عشق كه رنگ حسین می گیرد دلی كه سینه زن هر شب محرم شد السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد تریب السلام علی البدن السلیب السلان علی الثغر المقروع السلام علی الراس ا...
نویسنده :
مامان زینب
17:05
تلخ تر از تلخ
داشتم برای تدریس درس کودکان حق دارند بخوانیم چهارم ابتدایی که یونیسف را به دانش آموزان معرفی می کنه دنبال عکس و مطلب می گشتم که با یک سری عکس که نمی دونم اسمشون چی بذارم روبرو شدم آخه دردناک واژه ی خیلی کمی برای توصیف این صحنه هاست نزدیک یک ساعت داشتم پای کامپیوتر اشک می ریختم و به این فکر می کردم ما چه جور آدم هایی هستیم در حالی که ما برای بچه هامون همه جور رفاهی را فراهم کردیم از انواع لباس ها و اسباب بازی ها و خوراکی ها بگیر تا بهترین متخصص ها و جشن تولد های اشرافی با تم های مختلف و بریز و بپاش های آنچنانی و حتی براشون وبلاگ ساختیم و حاضریم برای قالب وبلاگشون پول خرج کنیم و تو وبلاگشون روز جهانی کودک بهشون تبر...
نویسنده :
مامان زینب
17:03